-
چهارشنبه, ۱۲ خرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۵۶ ب.ظ
-
۴۱۴
![](http://bayanbox.ir/view/6647371575598957305/400119900983-91652.jpg)
درود و مهر خدمت دوستان و همراهان عزیز
سلسه پست های پیش رو سخنرانی استاد ملکیان در سال 1385 من باب مشکلات فرهنگی ما ایرانیان است که به زعم بنده دانستنش خالی از لطف نخواهد بود.
باشد که این سخنان آینه ایی برای بهبود خویشتن خویشمان شود.
ارادتمند امیری
✔️ 20 مشکل فرهنگی ما ایرانیان
▪️مقدمه بحث
🔹در صد سال اخیر بیشتر کسانی که درباره مشکلات جامعه سخن گفته و مطالعه کردهاند، معمولا مجموعه علل و عواملی را که باعث این همه مشکلات علمی و مسائل نظری برای جامعه شده است و بیچارگی و بدبختی جامعه ما را فراهم آورده را در سه محور کندوکاو کردهاند.
🔹اولین محور مداخله کشورهای خارجی، استعمار و انواع و اقسام سلطهطلبیها بوده است. دومین نکته رژیمهای سیاسی حاکم و مساله سوم تلقی مردم از دین بوده است.
🔹این سه عامل تاکنون بیشتر مورد تاکید بوده است و بسته به دیدگاههای مختلف بر یکی از این عوامل بیشتر تاکید شده است.
🔹اما مسالهای که مهمتر از این سه عامل است وضع فرهنگی مردم است. به تعبیر دیگر آسیبشناسی فرهنگی مردم ایران و اینکه به لحاظ فرهنگی چه امور نامطلوبی در ذهن و ضمیرشان راسخ شده است. بنابراین سخنان من به معنای انکار سه عامل دیگر نیست. ولی تاکید بر این است که مهمتر ازآن نگرشهای فرهنگی ماست.
🔹در باب نگرشهای فرهنگی هم من یک تفسیر دوگانه دارم:من معتقدم وقتی گفته میشود که از ماست که بر ماست و اینکه گفته میشود ما باید از درون تغییر کنیم دو نوع تغییرکردن مراد است که من به یک نوع آن میپردازم.
🔹گاه وقتی گفته میشود که ما باید عوض شویم، یعنی تا ما رفتار اخلاقی سالمی نداشته باشیم وضعمان بهبود پیدا نمیکند و این نکته گفته میشود که سود سرانجام و بالمآل همه در اخلاقی زیستن است. این اخلاقی زیستن یکی از دو بخش مطلب محل اشاره من است. اما وضع فرهنگی به بحث اخلاقی ما بستگی ندارد و به یک سری نگرشهای ذهنی هم بستگی دارد و من میخواهم به این نگرشهای ذهنی بپردازم. 🔹نگرشهای ذهنی اموری هستند که آگاهانه یا ناآگاهانه در ما راسخ شدهاند و ما در همه کنشها و واکنشها تحتتاثیر این نگرشها هستیم که لزوما جنبه اخلاقی هم ندارد و برای تغییر آنها نباید رفتار اخلاقی ما تغییر کند. برعکس این نگرشها هستند که اخلاق ما را به سمت ناسالمی میکشند.
🔹میشد این نگرشها را تحت عنوان جامعهشناسی قوم ایرانی بحث کرد. اما موضوع بحث من درباره جامعهشناسی ایران معاصر نیست. به تعبیر دیگر من به این بحث نمیپردازم که شاخهای از روانشناسی، روانشناسی اقوام است و شاخهای از جامعهشناسی و روانشناسی مربوط به اقوام است. بنابراین این سخنان را نباید در عداد کتاب روح ملتهای زیگفرید یا نوشته مرحوم بازرگان که گفتند زیگفرید به روح ملت ایران نپرداخته و من به روح ملت ایرانی میپردازم تا نوشته کاملتری شود قرار داد.
🔹آن بخش از مسائل فرهنگی که به نگرشهای ایرانیان مربوط میشود من بیست عامل را احصا کردهام. استدلالهای من هم بر این مطالب بیشتر دروننگرانه است. یعنی مخاطب باید به درون خودش مراجعه کند و ببیند که در خودش چنین حالتی وجود دارد یا اگر وجود دارد میتوان گفت سخن روی ثواب دارد.
▪️هر روز یک عامل از این 20 عامل قرار خواهد گرفت .